توسعه فردی – فانوس آبی – قسمت اول

تقدیم به پسر دلبندم

دلخوش به فانوسم مکن اینجا مگر خورشید نیست

 

پیش نویس: این نوشته تغییر خواهد کرد.

فانوس آبی

ایده های من برای رشد و توسعه فردی

دوست عزیز، می دانی چرا این عنوان را برای کتابم انتخاب کردم؟

فانوس روشنایی است. دلیل روشنی راه است.

دلیلی تا هم تو راه را ببینی، هم دیگران تو را ببینند و به تو تنه نزنند.

قند پارسی در این باب حکایتی دارد:

کوری شب بر در خانه ای بلغزید. فریاد کرد که ای اهل خانه چراغی فراپیش دارید تا این کور بیچاره به سلامت رود. یکی گفتش اگر کوری چراغ را چه کنی؟ گفت می خواهم تا آن [کسی] که چراغ آورد دستم گیرد و خود نیفتد.

آن که را شمع هدی نیست به دست

چون شود هادی ارباب سلوک؟

برگرفته از «پریشان» قاآنی

به طور قطع این یک کتاب کامل راهنمای زندگی نخواهد بود. بلکه مانند فانوس، نور کوچکی دارد که تنها محدوده کوچکی را نمایان می سازد و بقیه پنهان در تاریکی است.

نور خورشید قسمت های بیشتری را روشن می کند. تمام نیمه زمین. مساحت بزرگی است دوست عزیز.

هر شخصی در زندگی باید نسخه منحصر به فرد مخصوص خودش را بنویسد.
دوست عزیز، لطفا فرمول خودت را بیاب.

آن قدر در انجام کارها تعلل می کنم (به قول مامان، یل یلی تل تلی ) که انگار فراموش کردم عمر کوتاه است.

پسرم این نکته ها را به تو می سپارم تا بخوانی. بدان برای هر نکته خلاصه که نوشتم کلی رنج بردم، به خودم پیچیدم، مچاله شدم. ولی هر شخصی خودش باید بچشد تا بداند. هر چند تفکر هلاکوییسم می گوید این روزها تجربه مهم نیست، اما من می گویم هست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

گزارش روزانه نویسی

کاستارد