نامه ها و یادداشتها

پنجم نوروز ۱۴۰۲

یک خانمی آمده، ظرفها را شسته و الان دارد بقیه کارهای آشپزخانه را انجام می دهد. همان اول که آمد گفتم دوست ندارم آدم ها

ادامه مطلب »

دوم نوروز ۱۴۰۲

دوم فروردین ۱۴۰۲ تا دیروقت خواب بودم. ولی چون باران می بارید و پرده مخمل قهوه ای نسکافه ای روشن کیپ کشیده بود، فکر می

ادامه مطلب »

اول نوروز ۱۴۰۲

ناخن انگشت کوچک دست راستم به اندازه یک سوم کبود شده و می سوزد. انگشتم ورم کرده. دستم درد می کند. امشب باران بسیار تندی

ادامه مطلب »

بخش چهارم فانوس آبی

سریع و به موقع باش. در هر موقعیتی، در زمان خودش واکنش نشان بده، زیرا عروسکی را که بچه ای بخواهد، مسلمن وقتی بزرگ شود

ادامه مطلب »

نامه ها

چهارشنبه، ۱۹ مراد ۱۴۰۱ نامه اول قربان من با تمام ارادتی که به شما دارم و با همه ارزش  و احترامی که برای شما قائلم،

ادامه مطلب »

کجایی؟

دیشب به مریم زنگ زدم و گفتم زن حاج محمود هم امروز فوت کرد. گفت امروز نه، دیروز فوت کرده. شب بعدش پیام داد که

ادامه مطلب »